نام
نخستین باری که اسم این شهر برده شد، در حدود ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد بود که نام همدان را اَمَدانه ذکر شدهاست. این شهر تحت نامهای دیگری از قبیل هگمتانه، هگمتان، اکباتان، اکباتانا، آمدانه نیز نوشته شدهاست. در کتیبههای آشوری نام آن شهر آمدانه آمده، این اسم بایستی مشتق از کلمهٔ ماد باشد چنانکه آشوریان قوم ماد را آمادای ذکر کردهاند. از این رو آمادانه به معنی محل مادها و جاییاست که مادها زندگی میکردند. در دوران مادها به زبان پارسی باستان این شهر هگمتانه یا هنگمتانه به معنی «جای تجمع» خوانده میشد. اکباتان نیز همان تلفظ هگمتانه به زبان یونانی است.نام هگمتانه به مرور زمان در دوران ساسانیان به اَهمتان، اَهمدان و سپس به همدان دگرگون شدهاست.
تاریخچه
پیش از اسلام
همدان به عنوان یکی از کهنترین شهرهای ایران، از پیشینه چندهزارسالهای برخوردار است. پیش از آمدن اقوام آریایی، شهر همدان از زیستگاههای اصلی قوم کاسیان به شمار میآمدهاست.در کتیبههای آشوری (هزارهٔ دوم قبل از میلاد) از آنجا به عنوان یکی از ایالات کارکاشی (قوم کاسیان) یاد گردیده و آمدهاست که تیگلات پالسر یکم، شاه آشور این شهر را در ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد فتح کردهاست.
در مورد زمان و چگونگی احداث و نام بنیانگذار شهر همدان بین روایتهای مورخین و جغرافیادانان یونانی و همچنین مابین مورخین اسلامی اختلافنظر وجود دارد. به گفتهٔ هرودوت این شهر را نخستین شاه ماد دیاکو بنیان نهادهاست.
مهاجرت مادها
در حدود اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد رویدادهایی در آسیای مرکزی پدیدار میشود که موجب نقل و انتقال اقوام و اقوام ایرانیتبار که در سرزمین پهناوری در این ناحیه ساکن بودند، میگردد. در این هنگام دو قبیلهٔ ایرانی مادی و پارسی که با یکدیگر تفاوت اندکی در گویش داشتند، بسوی سرزمینهای جنوبیتر کوچ کردند. تیرهٔ مادی در نواحی جنوب شرقی دریاچه ارومیه بین همدان و تبریز امروزی جای گرفت و بعدها تا اصفهان نیز پیش رفت.
در زمان مادها مهمترین راههای کاروانرو در اکباتانا تلاقی میکردند و این شهر قلب ماد قدیم به شمار میرفت معمولاً معتقدند که هگمتانه به معنی محل تجمع یا بازار یا چیزی نظیر آن است البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که جلسات عمومی اتحادیه قبایل در این نقطه برگزار میشدهاست. در یکی از جلسات عمومی اتحادیه قبایل، دیاکو به رهبری انتخاب شد. دیاکو هگمتانه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد. مکان این شهر برای پایتخت شدن کاملاً مناسب بود، زیرا مشرف بر راهی بود که به بابل و آشور میرفت. بر اساس نوشتههای هرودوت مورخ یونانی به دستور دیاکو نخستین پادشاه ماد در اکباتانا استحکامات عظیمی شامل ۷ دژ مشهور به قصر هفتحصار و کاخهای شاهی برپا شد.بیشتر پژوهندگان علوم تاریخ و باستانشناسی بر این باورند که تپه و بناهای امروزی هگمتانه، در دل شهر همدان، برجایماندهٔ بقایای همین تأسیسات میباشند.
از هخامنشیان تا حملهٔ اعراب
کوروش بزرگ در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، آستیاگ، آخرین پادشاه ماد را شکست داد و همدان را مقر تابستانی خود قرار داد. بدین ترتیب با تصرف همدان اولین حکومت آریاییان به دست شاخهٔ دیگر آریایی که پارسها بودند، منقرض شد.
بعد از انقراض مادها همدان هر چند مرکزیت نخستین را از دست داد ولی به عنوان یکی از سه پایتخت هخامنشیان مورد توجهٔ خاص بود. وجود کتیبههای گنجنامه بقایای ستونهای سنگی کاخهای هخامنشی، جامها و الواح زرین و سیمین به دستآمده از همدان، حاکی اهمیت این منطقه در دورهٔ هخامنشیاست.
از نظر تاریخی مشخص است که اسکندر مقدونی دو بار از همدان دیدار کردهاست، نخست در تعقیب داریوش سوم در ۳۳۰ سال پیش از میلاد و برای دومین بار در ۳۲۴ سال پیش از میلاد در راه بازگشت از هند. اسکندر پس از ورود به همدان جشنی به مناسبت پیروزیهای خود برپا کرد. پلوتارک مینویسد، در حین برگزاری این جشن، دوست دوران کودکی اسکندر هفستیون به طور ناگهانی درگذشت. پس از این واقعه اسکندر سرزمینهای اطراف همدان را به باد غارت گرفت، باروهای شهرهای اطراف را ویران ساخت و مردم این سامان را به بهانهٔ پیشکش قربانی برای هفستیون، دوست محبوبش از دم تیغ گذراند.به عقیدهٔ برخی از محققان مکانی به نام مزار اسکندر که قبلاً نزدیک تپه هگمتانه قرار داشت، در اصل مزار هفستیون بودهاست. در اواخر دوره سلوکی شهر همدان محل تلاقی و برخورد متعدد آنان با قوای اشکانیان بود تا اینکه مهرداد یکم در سال ۱۵۵ پیش از میلاد شهر را تصرف کرد.
همدان پایتخت تابستانی شاهان اشکانی نیز بودهاست. در دامنهٔ تپهٔ مصلی همدان، شیر سنگی بزرگی قرار دارد. ظاهراً در زمان اشکانیان این مجسمه با مجسمهٔ دیگری که نظیر و قرینهٔ آن بوده، در سمت یکی از دروازههای شهر نصب بودهاست. بعدها عربها آن دروازه را بابالاسد خواندند.از دورهٔ اشکانی در همدان گورستان پارتی برجایاست. همدان یکی از آخرین پایگاههای مقاومت اشکانیان در برابر حکومت تازهنفس ساسانی بود. از آرتاباز پسر اردوان پنجم آخرین شاه اشکانی، که پس از مرگ پدرش درنبرد با سپاهیان اردشیر بابکان رهبری مبارزات را به مدت ۳ سال تا ۲۳۰ میلادی علیه اردشیر بابکان ادامه داد، سکهای یک درهمی در دست است که محل ضرب آن همدان به سال ۲۲۷ میلادیاست.
در دوره ساسانی شهر همدان یکی از ضرابخانههای این حکومت بوده و سکههای متعددی از این دوره در این شهر کشف شدهاست. در کتابچهای به نام شهرستانهای ایرانشهر که در زمان قباد یکم حدود ۵۰۰ میلادی به زبان پهلوی نگاشتهشده، بنای همدان به یزدگرد یکم نسبت دادهشده و این نشاندهندهٔ عملیات عمرانی مهمیاست که توسط او در همدان صورت گرفتهاست.
پس از اسلام
شهر همدان مقارن با تاختوتاز اعراب به ایران و فتح آن به دست مسلمانان چندان اهمیت و اعتبار داشت که اعراب گشودن آن را پس از فتح نهاوند، بزرگترین پیروزی خود بر ساسانیان شمردند.
از حکومت خلفای راشدین تا صفویه
بنا بر گفتهٔ طبری همدان برای بار اول به سال ۶۴۲ میلادی (۲۱ هجری)، و در برخی از منابع دیگر، در سال ۶۴۰ میلادی (۱۹ هجری) و به فاصلهٔ کوتاهی پس از فتح نهاوند با صلح توسط سپاه اعراب گشوده شد. پس از تسلط اعراب بر همدان، نخست مردم همدان قبول جزیه نمودند و صلح کردند اما چون چندی گذشت حاکم ایرانی شهر همدان که مورخین از وی به عنوان حیش و با لقب خسروشنوم یاد کردهاند، سر از اطاعت و انقیاد اعراب باز زد و دستور داد شهر را با حصارهای مستحکم، قابل مقاومت در مقابل اعراب سازند.
در سال ۶۴۴ میلادی (۲۳ هجری)، خلیفهٔ دوم عمر بن خطاب جمعی از سپاهیان را مأمور مقابله با شورش همدان نمود. خسروشنوم نیز از آذربایجان جمعی را به مدد خواست و صفی محکم بیاراست. در ده معروف به راجرود جنگی خونین به مدت سه شبانه روز بین طرفین ادامه داشت تا اینکه خود خسروشنوم به قتل رسید و ایرانیان بدون سردار روی به فرار نهادند و همدان برای بار دوم، شش ماه پس از به خلافت رسیدن خلیفهٔ سوم، عثمان به دست اعراب افتاد. در دوران خلافت عثمان نیز مردم همدان دست به شورش و اغتشاش زدند و عثمان مغیره بن شعیبه را مأمور دفع شورش قرار داد. بعد از فتح همدان به دست مسلمانان بهتدریج بعضی از طوایف عرب در این شهر ساکن شدند و از آن میان بنوسلمه حکومت شهر را به دست گرفت.
از اواسط قرن سوم حکومت شهر به دست سادات علوی افتاد. آنان به عنوان علویان در همدان حکمرانی کردند. بنای ارزشمند گنبد علویان یادگار این دورهاست.
در سال ۹۳۱ میلادی (۳۱۹ هجری) همدان مورد حملهٔ مردآویج، بنیانگذار سلسلهٔ آل زیار قرار گرفت. مردآویج به خاطر آنکه مردم همدان خواهرزادهٔ وی بنام ابوالکرادیس را همراه با عدهای از سپاه دیلم به قتل آوردهبودند، این شهر را عرضهٔ غارت و قتلعامی عظیم کرد. مردآویج شیر سنگی را از دروازههای شهر به خاک افکند، در نتیجه یکی از این دو مجسمهٔ تاریخی بینظیر به کلی خرد شد و دیگری هنوز هم باقیاست.
در قرن دهم و یازدهم میلادی (از نیمهٔ دوم چهارم هجری تا سال ۴۱۴ هجری قمری) همدان یکی از پایتختهای ایران محسوب میشد زیرا در این دوره شاخهای از خاندان آل بویه در این شهر حکومت میکردند. ابوعلی سینا دانشمند مشهور ایرانی مدتی در این شهر وزارت شمسالدوله دیلمی را به عهده داشت. آرامگاه این فیلسوف و پزشک نامدار اکنون در شهر همدان قرار گرفتهاست.
در دوران سلجوقیان همدان مرکز سیاسی و پایتخت این دودمان در غرب ایران بود و به همین علت چند تن از سلاطین سلجوقی از جمله سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه و سلطان محمد بن محمود در همدان مدفون شدند. در ابتدای این دوران تعداد زیادی مدرسه در این شهر راهاندازی شد و دانشمندان و طالبان علم و دانش از جاهای دیگر به سوی همدان روان شدند. البته این دوره کوتاهمدت بود و دلیل جنگهایی آتی که بین این سلسله و خلافت عباسی درگرفت، این شهر دچار آسیبهایی شد.باباطاهر عریان شاعر نامدار همدان همزمان با پادشاهی نخستین شاه سلجوقی، طغرل بیک میزیستهاست. شرح ملاقات طغرل و باباطاهر در کتاب راوندی آمدهاست.
مغولان در تعقیب سلطان محمد خوارزمشاه بعد از آنکه ری و قم را ویران کردند به سوی همدان حرکت کردند. همدان دو بار توسط مغولان مورد حمله قرار گرفت. بار اول در سال ۶۱۸ هجری به دلیل وحشتی که مردم داشتند، از مغولان اطاعت کردند و آنان نیز به غارت اموال اکتفا کردند.
حملهٔ دوم مغولان به همدان در سال ۶۲۷ هجری اتفاق افتاد. این بار مغولان انتظار داشتند که مردم همدان تمام و اموال و ذخایر غذایی خویش را به آنها ببخشند و اماننامه بگیرند اما این بار مردم تصمیم به مقاومت گرفتند و همگان در جنگ و پایداری تا پای مرگ همداستان شدند. پس از سه روز نبرد و کشتهشدن گروه کثیری از مغولان سرانجام شهر به دست مغولان افتاد و مردم شهر قتلعام شدند. مغولان پس از این قتلعام شهر را به آتش کشیدند.
محققان وجود دو تپه حاصل از گورهای جمعی در میدان وسیع محلهٔ دوگوران همدان را، آثار بازماندهٔ این قتلعام میدانند. گمان میرود بازماندگان از آنجائیکه فرصت دفن کشتگان را نداشتند، همهٔ کشتگان را به صورت دو تپه برروی هم انباشته و خاک بر آنان پوشاندند.
پس از به خاک و خون کشیدن مردم همدان و تسلط کامل مغولان بر این شهر بایدوخان ششمین ایلخان مغول در سال ۶۹۵ هجری در این شهر تاجگذاری کرد و به سبب اینکه به این شهر و مردم آن علاقهمند شدهبود، با کوشش تمام به ترمیم آن پرداخت و دیگر حکام مغول هم از وی پیروی کردند؛ بدین طریق در عهد ایلخانان در قرون هفتم و هشتم هجری این شهر تا حدی رونق و اهمیت سابق را باز یافت. خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی در دوران فرمانروایی ۳ تن از ایلخانان مغول در مقام وزارت بود و این شهر از توجه آن وزیر بهسازگر و دانشمند برخوردار شد. ابنیهٔ مهمی مانند بقعه استرومردخای مقبرهٔ سابق باباطاهر، امامزاده اظهر و امامزاده هود و غیره از این دوره برجای ماندهاست. این رونق و آبادانی دیری نپایید و لشکریان تیمور شهر را تصرف و ویران نمودند. پس از آن همدان برای حدود ۳۰۰ سال تقریباً به فراموشی سپردهشد.
از صفویه تا انقلاب مشروطه
در دوره صفویه دوباره از نعمت و آبادانی بهرهمند گردید. پس از انقراض سلسلهٔ صفویه و بروز هرج و مرج در ایران در سال ۱۷۲۴ میلادی (۱۱۳۸ هجری)، شهر همدان به تصرف احمد پاشا عثمانی والی عثمانی درآمد و بر اثر مقاومت مردم در برابر قوای عثمانی، گروه بزرگی از مردم شهر قتلعام شدند.حزین لاهیجی که خود از نزدیک نظارهگر مقاومت مردم همدان در برابر قوای عثمانی و قتلعام آنان بوده، شرح این ماجرا را در کتاب سیاحتنامهٔ ایران خود آوردهاست.شش سال بعد در سال (۱۱۴۴ هجری)، نادر افشار همدان را از تصرف عثمانیها درآورد و سرانجام در سال (۱۱۴۴ هجری) به موجب پیماننامهای میان ایران و عثمانی، شهر همدان به طور قطع به ایران واگذار شد.
در دوران زندیه همدان در دست امیران آن خاندان بود و در سال (۱۱۹۳ هجری) علی مرادخان نوهٔ خواهری کریمخان زند بعد از مرگ وی دم از استقلال زد و همدان را به عنوان پایتخت خود برگزید. او در این شهر به نام خود سکه ضرب کرد.
در سال (۱۲۰۵ هجری) آقا محمد خان قاجار همدان را تصرف کرد و برج و باروی آن را ویران کرد. در طول حکومت قاجاریان موقعیت شهر همدان به تدریج تثبیت شد. بازسازی و احداث بازار و مسجد جامع همدان و تویسرکان و ملایر از یادگارهای این دورهاست.
از دوران مشروطه تا معاصر
مظفرالدین شاه، فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی امضا کرد. جالب است اگر بدانید که نمونهای کوچک از نظام حکومت مشورتی حدود ۲ سال پیش از وقوع گستردهٔ انقلاب مشروطیت در همدان به وقوع پیوسته بود و علیخان ظهیرالدوله حاکم منصف و متنفذ همدان، شورائی ۵۰ نفره از برگزیدگان اعیان و اشراف و اصناف و علما و تجار و اقلیتهای دینی فراهم نمود تا در امور حکومت مشورت و همیاری و همفکری کنند. این دوران مثبت حکومت ظهیرالدوله در انسجام فرهنگی و اجتماعی همدان تأثیر فراوانی داشت، به گونهای که پس از استقرار نظام مشروطه در ایران، این منطقه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رشد بسیار چشمگیری یافت.
هر چند که متأسفانه وقوع جنگ جهانی اول این شهر و منطقه غرب کشور را تبدیل به میدان زورآزمایی دول متخاصم و دچار نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی فراوانی نمود. قحطی و مشکلات فراگیر شد و اینگونه بود که به ناچار تلاش معیشت و عشق حیات، مردم را از توجه به مسائل فرهنگی بازداشت.
در اواخر دوران قاجار شهر همدان با فاصلهٔ ۱۰ سال شاهد دو قحطی بزرگ بود. نخست در سالهای حدود ۱۲۸۶ شمسی، قحطی مصنوعی در دوران حکومت علیخان ظهیرالدوله بهخاطر مخالفت خوانین همدان با افکار مشروطهخواهانهٔ ظهیرالدوله حاکم همدان و قحطی دوم قحطی در دوران جنگ جهانی اول و در سالهای حدود ۱۲۹۶ شمسی بود. در طی این جنگ شهر همدان به تناوب به اشغال قوای روس، عثمانی و انگلیس درآمد و این شهر ستاد سپاهیان آنها بود.
رضاخان پهلوی در تاریخ ۱۲۹۴ شمسی، برابر با ۱۹۱۵ میلادی ریاست تیپ قزاقخانه همدان را (آتریاد همدان) به عهده گرفت. تعداد نفرات این تیپ بالغ بر ۱۲۰۰ نفر میشد. در همین دوران بود که شالودهٔ طرح کودتا ریخته شد و سرانجام در نتیجه مذاکرات و هماهنگیهای به عمل آمده، کودتا در روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی به وقوع پیوست و رضاخان به همراه قوای آتریاد همدان بدون کمترین مقاومتی وارد تهران شده و کلیه ادارات دولتی و مراکز نظامی تحت اشغال درآورد.در دوران جنگ ایران و عراق شهر همدان بارها هدف بمبارانهای عراق واقع شد. یکی از شدیدترین حملات بمباران در روز جمعه ۲۵ تیر ماه ۱۳۶۱ شمسی توسط جنگندههای عراق بود که همزمان با روز جهانی قدس انجام گرفت. در این حمله دهها خانهٔ مسکونی در ۴ منطقه از شهر همدان ویران شدند و ۹۷ تن از شهروندان همدانی کشته و ۵۹۵ تن دیگر زخمی شدند.
جغرافیا
اقلیم
آب و هوای همدان مختلف و اوضاع جوی منطقه از لحاظ حداقل و حداکثر برودت و باران در فصول سال متغیر است در نقاط کوهستانی سرد است حد متوسط برف سالانه بین ۱۵۵ تا ۲۴۵ میلیمتر میباشد و سرما تا ۳۰ درجه زیر صفر میرسد.
میانگین دمای سالانهٔ همدان ۱۱,۳° ثبت شدهاست. همچنین گرمترین دمای همدان +۴۰° و سردترین دمای آن -۳۲,۸° ثبت شدهاست. میانگین بارش سالانه همدان نیز ۳۱۷,۷ میلیمتر اندازه گیری شدهاست.
مردم
گویش و زبان
گویش اکثریت مردم شهر همدان، فارسی با لهجه همدانی است. همدان و توابع آن، از دیرباز دارای فرهنگ ریشهدار و غنی بودهاست که قدمت برخی از عناصر آن به تحقیق برابر با تاریخ سه هزار سالهٔ شهر است. از عناصری که در طول تاریخ وارد گویش و فرهنگ عامیانهٔ همدان شده میتوان از این عناصر نام برد.
- پس از حملهٔ اعراب مقداری واژههای عربی.
- از قرن پنجم و ششم که آغاز تسلط ترکان بر همهٔ ولایات ایران است، بخصوص در دوران سلجوقیان که همدان نزدیک به یک قرن یکی از دو پایتخت این سلسلهٔ ترکزبان به شمار میآمد، از زبان ترکی عناصر بسیاری وارد گویش شهری و روستایی همدان وارد شدهاست
- شهر همدان همواره یکی از مراکز عمدهٔ استقرار یهودیان در ایران قلمداد میشدهاست.
چنانکه مشهور است، این قوم در نگهداری آداب و سنن خود سعی بسیاری داشتهاند و ظاهراً در مورد حفظ زبان محلیای که از دیرباز به آن خو کرده بودند، نیز این سعی و کوشش اعمال میشدهاست. ذکر این نکته لازم است که به غیر از دوران معاصر عمدهٔ جریانهای اقتصادی و معاملات تجاری و داد و ستد با عوام و خواص توسط آنان صورت میگرفتهاست. با توجه به این عوامل به عقیدهٔ برخی از محققان وجود و رسوخ عنصر یهودی در گویش و لهجه و گویش همدان دیده میشود.
عامل پایدار ماندن زبان و آداب و رسوم کهن در بین مردم شهر همدان به عوامل زیر نسبت داده میشود.
- تقسیم شدن شهر به چندین محلهٔ جداگانه که هر یک از محلهها یک کدخدانشین مستقل به شمار میآمدهاست.
- حفظ و مراقبت اهالی هر محله از آداب و رسوم و زبان خود. از اینروست که در همدان چند گویش مخصوص فرعی مانند حصاری، جولانی، ورمزیاری وجود داشتهاست.
- نداشتن ارتباط یا کمارتباط بودن اهالی محلههای شهری با روستائیان و ترکزبانان و اشتغال آنان به باغداری، مانند درودآبادیها.
جمعیت
جمعیت شهر همدان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران برابر با ۴۷۳٬۱۴۹ نفر بودهاست
مذهب
کلیسای گریگوری استپان
بیشتر ساکنان همدان مسلمان و پیرو مذهب شیعهٔ دوازدهامامی هستند. اقلیتهای مذهبی نیز به تعداد بسیار اندکی در این شهر ساکن هستند.
مسیحیان همدان
گروههای ارمنی در چند نوبت وارد شهر همدان شدند؛ بخصوص در دورهٔ صفویه ورود ارمنیان بیشتر از هر زمانی دیگر در تاریخ به چشم میخورد. مسیحیان همدان ۵ کلیسا در این شهر ساختهاند که در حال حاضر باقی هستند، از این میان سه باب از آنها به نامهای کلیسای آنجلی، کلیسای استپانحضرت مریم و کلیسای گریگوری استپان در ردیف آثار باستانی و دیدنی شهر قرار دارند. در حال حاضر تعداد مسیحیان همدان بسیار کم شدهاست و بیش از چند خانوادهٔ انگشتشمار از آنان در شهر باقی نماندهاند.[۷۹]
یهودیان همدان
شهر همدان به علت موقعیت مکانی و جغرافیایی خود همیشه میزبان اقوام مختلف بودهاست. یهودیان از سال ۷۲۲ پیش از میلاد هنگامیکه بیت المقدس به دست بخت النصر گشوده گردید. چند تن از انبیاء اسرائیلی وارد ایران بهویژه همدان شدند و این قوم از آن زمان به بعد در این شهر ماندگار گردیدند. یهودیان همدان بهخاطر تراکم جمعیت دارای مدارس مذهبی، کنیسهها و راستهای به نام خود در بازار شهر بودند.
طی گذشت زمان علیرغم بعضی از مهاجرتهای یهودیان از شهرها و استانهای مجاور به داخل شهر همدان، تعداد یهودیان این شهر، همواره رو به کاهش گذاشتهاست. با کاهش جمعیت یهودیان تنها یکی از محلهای عبادت آنان به نام آرامگاه استر و مردخای در همدان برجای ماندهاست که از جمله مکانهای تاریخی این شهر به شمار میرود و سالیانه صدها جهانگرد از آن دیدن میکنند.
سرشناسان
مشاهیر پیش از اسلام
از مشاهیر پیش از اسلام در همدان،میتوان ماندانا مادر کوروش بزرگ و دختر آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را نام برد. آستیاگ او را به منظور جلب اتحاد با خاندان فرمانروایی اقوام پارس، به ازدواج کمبوجیه اول، پادشاه انشان درآورده بود. فاتک پدر مانی بنیانگذار آیین مانوی نیز از اهالی همدان است. فاتک از همدان به تیسفون منتقل شد و مانی در شهر تیسفون به دنیا آمد.
مشاهیر بعد از اسلام
بزرگانی چون باباطاهر از شاعران نامدار قرن چهارم هجری، بدیعالزمان همدانی نویسندهٔ قدیمیترین کتاب در فن مقامهنویسی، ابوالعلی حسن عطار از بزرگان ادب و از مشاهیر نحو و لغت و حدیث در قرن چهارم هجری، عین القضات همدانی از نوابع قرن پنجم هجری دارای آثاری در کلام، حکمت، عرفان و ادب پارسی، ابن صلاح همدانی پزشک و ریاضیدان قرن پنجم و ششم هجری، خواجه رشیدالدین فضلالله از وزرا، دانشمندان و پزشکان صاحبنظر قرن ششم و هفتم هجری، میر سید علی از عرفا و رهروان سیروسلوک قرن هفتم هجری و میرزاده عشقی یکی از ستارگان فروزان شعر و نثر نمایشنامه در دوران انقلاب مشروطیت هستند.
بوعلی سینا از نادر دانشمندان و نوابغ روزگار در سال ۳۷۰ قمری در خرمیثین از توابع بخارا به دنیا آمد. او در سال ۴۰۶ هجری قمری در زمانی که همدان پایتخت آل بویه بود، وارد این شهر شد و پس از مدتی شمسالدوله دیلمی او را وزیر خود ساخت. بوعلی سینا در زمان اقامت در همدان در مدرسهٔ بزرگ شهر تدریس میکرد و در همچنین فرصت این را یافت تا بسیاری از تألیفات خود را به پایان رساند. مدتی نیز مورد بیمهری قرار گرفت و سرانجام به سال ۴۲۸ هجری قمری در باغ دوستش در همدان درگذشت. آرامگاه ابوعلی سینا هم اکنون در میدانی به همین نام در همدان قرار دارد. عارف قزوینی نیز سالهای آخر عمر خود را در درهٔ زیبای مرادبیگ همدان سپری کرد. او در سال ۱۳۱۲ خورشیدی در همدان فوت کرد و آرامگاه او در جوار آرامگاه بوعلیسینا قرار دارد.
شخصیتهای دوران معاصر
هوشنگ ایرانی پدر شعر سوررئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران، پرویز اذکایی پژوهشگر و دارای تألیفات بسیار در مورد کتابشناسی، رجالشناسی، تاریخ علم و تاریخ همدان، احسان یارشاطر بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا، مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان، محمد مفتح روحانی و سیاستمدار ، پروفسور ساموئل رهبر پژوهشگر پرآوزاهی ایران در زمینهی هموگلوبین و فرآیند پیوند قندها به این مولکول ، ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهور ایران و شیرین عبادی نخستین و تنها ایرانی برندهٔ جایزه صلح نوبل شخصیتهای دوران معاصر همدان هستند.
نمای شهر
شهر همدان بر روش طراحی شهرهای دایرهای یا متحدالمرکز استوار است که در اصطلاح جغرافیا به این گونه شهرها سبک باروک گفته میشود. میدان مرکزی همدان در حکم همان نقطهٔ مرکزی دایرهاست. بنای این میدان در سال ۱۳۰۷ خورشیدی آغاز و از اوایل ۱۳۱۱ مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاست. شعاع میدان مرکزی همدان ۸۰ متر است. در فاصلههای دورتر از محیط این میدان بلوارها و خیابانها با شعاع بزرگتر قرار دارند که در حال حاضر به علت توسعهٔ شهر در برخی از جهتهای شهر تا دایرهٔ سوم هم رسیدهاست. به این دایرهها در اصطلاح خیابانهای کمربندی گفته میشود. ۶ خیابان اصلی شهر به نامهای باباطاهر، اکباتان، شهدا، تختی، بوعلی و شریعتی، به میدان مرکزی همدان وصل شدهاند. عرض این خیابانها ۳۰ متر است و با فاصلهٔ ۶۰ متر و زاویهٔ ۶۰ درجهای به شش جانب شهر منشعب میشوند.

بافت قدیمی شهر

قرار گرفتن شهر همدان بر گذرگاه ایلات و عشایر و تهاجمات تاریخی و قتل و ایلغار اقوام داخلی و خارجی بافت ویژهای را به این شهر تحمیل کردهبود. در گذشته شهر همدان به چندین محله تقسیم میشد که برخی از این محلات دروازه داشتند و در ساعات معینی از شب دروازهها بسته میشدند. کوچههای محل از محوطهای که وسیعتر بود و چمن نامیده میشد، جدا میشدند و با پیچ و خمهای فراوان که تنها افراد هممحل به خوبی آن را میشناختند و گاه از گذرگاههای مسقف و تاریک میگذشتند، تشکیل میشد. در خانهها نیز کوتاه و سرگیر ساخته میشد. هر محله برای اعضای خود یک گروه بسته و یا نوعی گروه خودی بود، و ساکنان محلات دیگر برای آنان گروه بیگانه به شمار میآمدند. بین محلههای مختلف شهر همدان تفاوت در آداب و رسوم و حتی در لهجه و اصطلاحات وجود داشت. کوچههای محلهٔ یهودیان از نظر امنیتی باریکتر و پرپیچ و خمتر از سایر کوچهها بود، و خانهها اغلب با دریچهای به خانهٔ همکیش راه داشت و راههای مخفی برای فرار از حمله در آن پیشبینی شدهبود.
از دوران صفویه شهر همدان نیز دارای محلههای حیدری نعمتی بود و تا سالها بعد از استقرار مشروطیت نیز هنگام مراسم عزاداری که دستههای سینهزنی از جامع شهر عبور میکردند، بر سر تقدم ورود و یا خروج از مسجد و درگذرگاهها بین دستههای حیدری و نعمتی به بهانههای گوناگون زد و خوردهای خونین رخ میداد.
ویلیامز جکسن مستشرق و زبانشناس آمریکایی که در سال ۱۲۸۱ شمسی از همدان دیدار کردهاست، در کتاب سفرنامهٔ جکسن مینویسد، شهر همدان از نظر امور اداری به چهار ناحیه و محله تقسیم میشود و هر یک کدخدایی جداگانه دارد. این کدخدا در برابر حاکم شهر مسئول است و شغل او تقریباً موروثیاست.
وجود محلهها با نامهای شالبافان، قاشقتراشان، قصابان، صابونیها و سبدبافها، دال بر حرفه و فنیاست که یا در خود محله صورت میگرفت و یا ساکنان آن از این صنف و رسته تشکیل میشدهاند. محلهٔ یهودیها، ارامنه و آشوریها بیانگر سکونت اقلیتهای مذهبی بود. محلات آقاجانیبیگ، نظربیگ و در حومهٔ جنوبی شهر، دره مرادبیگ با پسوند بیگ آمدهاست. بیگ از القاب ترکی و به معنای مِهتر و بزرگ، لقب یا عنوان کلی نجبا و بزرگان ترک است واحتمال میرود این نامها، از نام بیگهای صاحب نفوذ ساکن در این محلهها گرفته شدهباشند
نظرات شما عزیزان: